روزها که دوان دوان می رم توی حیات عزیز یک ریز دور و بر شیر آب هستم تا یک لحظه باز شه و من آب باری کنم . مامانم میگه خدا نکنه یه قطره بارون بیاد که اگه بیاد من مرتب دنگ و دنگ می زنم توش تا بپاشه توی صورتم بعدش شروع می کنم به خندیدن و سرم میارمپایین که آبو از روی زمین بخورم که جیغ مامانم در میاد . چراااااااااا به هر حال بازی باحالیه هر جا می رم مامانم میاد دنبالم ... دوست دارین عکس هام رو ببینید. ...