نفسم نازنین زهرانفسم نازنین زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره
وصالوصال، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

نانازم گل نازم همش بهش می نازم

چه حالی می ده آب بازی

روزها که دوان دوان می رم توی حیات عزیز یک ریز دور و بر شیر آب هستم تا یک لحظه باز شه و من آب باری کنم . مامانم میگه خدا نکنه یه قطره بارون بیاد که اگه بیاد من مرتب دنگ و دنگ می زنم توش تا بپاشه توی صورتم بعدش شروع می کنم به خندیدن و سرم میارمپایین که آبو از روی زمین بخورم که جیغ مامانم در میاد . چراااااااااا به هر حال بازی باحالیه هر جا می رم مامانم میاد دنبالم ... دوست دارین عکس هام رو ببینید.   ...
10 خرداد 1393

پارک جنگلی

با عمه جون رفتیم پارک .امیر مهدی هم اومد کنارم توی کالسکه. امیر جان بفرما توی بغل من .... چی شده از چی تعجب کردی ... مامان من ذوق زد ه شدم ... پسر خوب دستت رو از دهنت در آر بیرون .... دندونت در می کنه خدای نکرده ؟         ...
9 خرداد 1393

می خوامت زیاد

  مادر، دوست دارم چون کبوتری بر پنجره قلبت بنشینم و بال فروتنی بر زمین بیفکنم. دوست دارم که زلال کلامم را از مروارید ادب و مهر پر سازم و بر دل خسته ات ببارم. دوست دارم که دست به دعا بردارم و خدا را به آیات خودش بخوانم که «پروردگار من، پدر و مادرم را مورد لطف خود قرار ده، چنان که آنان در کودکی مرا پروراندند.»
9 خرداد 1393